به منظور موفقیت و بهره مندی از مزیت رقابتی ، سازمانها به شدت وابسته به دانش هستند که به عنوان یک منبع و عامل مهم موفقیت برای سازمانها تبدیل شده است .[1] از دهه 1970با پیشرفت سریع فناوری برتر به ویژه در زمینه ارتباطات و رایانه، الگوی رشد اقتصادی جهان به طور اساسی تغییر کرد و به دنبال آن، دانش به عنوان مهمترین سرمایه جایگزین سرمایه های پولی و فیزیکی شد. [2] در اقتصاد صنعتی، سازمان ها قادر به حفظ موقعیت رقابتی قوی خود برای سالها بودند. آنها، ارزش را از طریق فرایند بهینه سازی(یا صرفه جویی) خلق یا حداکثر می کردند.
سازمان هایی با عملکرد خوب، فرایند تولیدشان را از طریق کاهش زمان تولید، بهبود کیفیت محصول، و کاهش تعداد کارکنان، بهینه سازی می کردند. بنابراین خلق ارزش بیشتر به قابلیت صنعتی و بودجه بندی سرمایه ای- دارایی های ملموس و مالی – بستگی داشت؛ در حالی که در اقتصاد دانش محور این رویکرد به چند دلیل دیگر عملی نیست. اول اینکه، با توجه به طول عمر کم دانش و میزان بالای نوآوری، حفظ موقعیت رقابتی برای مدت طولانی دیگر امکان ندارد. بهینه سازی به مثابه یک فرایند، در اقتصاد دانش محور نیز اهمیت دارد، اما به تنهایی نمی تواند ارزش را خلق یا حداکثر کند.
تنها روش خلق ارزش در اقتصاد دانش محور، پذیرش نوآوری به عنوان یک فرایند کسب و کار است. توانایی سازمان برای خلق ارزش به فرایند نوآوری، منابع فکری و خلاقیت منابع انسانی آن بستگی دارد.[3] اغلب صاحب نظران معتقدند که یکی از موضوعات مهم مطرح شده دراین دوره، مفهوم مدیریت دانش است؛ مفهومی که هیجان ایجاد کرده و باعث بحث و مناظره ی فراوان شده است. مدیریت دانش رویکردی است که به سرعت در حال تکامل است و به چالش های اخیر برای افزایش کارایی و بهبود اثر بخشی فرایند های تجاری محور، همراه با نوآوری مستمر، توجه زیادی دارد .[4]نیاز به مدیریت دانش براساس رشد ادراک جامعه تجاری، از این واقعیت سرچشمه می گیرد که دانش در عملکرد سازمانی و دسترسی به مزیت رقابتی پایدار، عنصری مهم تلقی می شود.[5]
به طور کلی می توان اینگونه بیان کرد که مدیریت دانش فرایندی است که به سازمان کمک می کند تا اطلاعات و مهارت های مهم را شناسایی، انتخاب، سازماندهی و منتشر نمایند. این امر سازمان را برای حل مسائل یادگیری، برنامه ریزی، راهبردی و تصمیم گیری های پویا به صورت کارامد و موثر قادر می سازد. چالش اصلی سازمان ها درک مدیریت دانش و چگونگی پیاده سازی آن است. امروزه بزرگ ترین آرزوی سازمان ها تعریف یک سیستم مدیریت دانش مناسب و اداره آن به روش موفق است. در پیاده سازی مدیریت دانش باید جایگاه مدیریت دانش در ساختار سازمانی مشخص باشد و استاندارد های لازم در سازمان ها تدوین و طراحی شود، آگاهی و اطلاع کارکنان از تغییرات و مزایای حاصل از استقرار دانش افزایش یابد. فرهنگ مدیریت مشارکتی و پرسش و مطالعه در سازمان ها نهادینه گردد. فرایند ها، رویه ها و دستورالعمل ها مستمرا بازنگری و نقایص رفع گردد. از سیستم ها و تکنولوژی های جدید در ساختار سازمان استفاده شود و یا ایجاد واحد سیستم و روش ها که در ارتباط مستقیم با مدیریت دانش هستند به طراحی سیستم و روش های جدید بپردازند.
با توجه به نتایج حاصله در این تحقیق، یک چهارچوب کلی برای سازمانهایی که قصد دارند مدیریت دانش در کلاس جهانی را اجرا کنند، ارائه شده است. این چهارچوب،خانه مدیریت دانش در کلاس جهانی نامگذاری شده است. توانمندسازهای اجرای مدیریت دانش است که به عنوان یک فوندانسیون قوی عمل می کند سبب می شود ستونهای خانه محکمتر بنا شوند. چهار ستون اصلی خانه، کیفیت دانش خلاقیت دانش، مطلوبیت دانش و نتایج کسب و کار هستند که ارزیابی عملکرد مبتنی بر دانش و نتایج ملموس اجرای مدیریت دانش را در کلاس جهانی بر عهده دارند. در نهایت، مجموع اجزای قوی در خانه (فوندانسیون و ستونها) دستیابی به مدیریت دانش در کلاس جهانی (سقف خانه) را تضمین می کند.
منابع:
- M. Grant, “Toward a knowledge-based theory of the firm,” . Strategic Management Journal,
17,, pp. 109-122, 1996. - Chen, Z. Zhu and H. Y. Xie, “Measuring intellectual capital: a new model and empirical study,”
Journal of Intellectual Capital, pp. 195-212, 2004. - ب. قلیچلی, مدیریت دانش: فرایند خلق ، تسهیم و کاربرد سرمایه فکری در کسب و کارها, تهران: سازمان سمت,
- ب. ص. ل. حسین عباسوند دوه چی, “مدیریت دانش و اهمیت آن در سازمان,” ,]11[ management, Economics . 6, 2016 ,Accounting anf Humanities at the Beginning of Third Millennium
- [12] Davenport and V. & Grover, “Knowledge Management.,” Journal of Management Information Systems, pp. 3-4, 2001.
0 دیدگاه