کانت روشنگری را خروج انسان از صغارت و نابالغی به تقصیر خویشتن خویش می دانست و این تقصیر را نه به دلیل کمبود فهم، بلکه به دلیل بی ارادگی و عدم جرات و دلیری در به کار گیری آن می دید. روشنگری در اندیشه کانت یعنی جسارتِ اندیشیدن و خروج از طفولیت، تنگ نظری و کوته فکری. کانت پیام روشنگری را یافتن جرات پرسش توسط انسان می دانست، انسانی که برای اولین بار این قدرت را پیدا می کند تا مرحله طفولیت را پشت سر گذاشته و همچون فرد بالغی در مورد همه چیز تامل کند و دست به پرسش بزند. روشنگری، جسارت انسان جهت خروج از سرسپردگی محض و انقیاد بی چون و چرا در برابر ایدئولوژی ها و ساختارهای متصلب و اندیشیدن به نا اندیشه ها است.
اما روشنگری خیلی زود پس از کانت به بن بست خودویرانگری رسید. فرهنگ توده ای شکل گرفته در دوران روشنگری به یک اینهمانی کاذب در تمام اشکال زندگی از اقتصاد و سیاست و فرهنگ، تا هنر و رسانه و مطبوعات رسید.
رسانه های کاغذی و مطبوعات در ایران، سابقه ای به درازای دو قرن دارند و در طول این مدت، تاریخ پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته اند و در شکل گیری رویدادهای مهم و برهه های سرنوشت ساز در کشور نقش آفرین بوده اند.
ظهور رادیو، تلویزیون، اینترنت، خبرگزاری ها و در این اواخر رسانه های مجازی در کنار رسانه های کاغذی، گستره وسیع تری از آگاهی رسانه ای را در پیش روی شهروند ایرانی قرار داده است که می تواند دورانی طلایی از خلق و بازتولید یک خودآگاهی تاریخی و بازنمایی جایگاهی که شهروند ایرانی امروزه در آن قرار گرفته است، شود.
در این بین خبرنگار در قامت مطالبه ساز، با اندیشیدن به این نااندیشه های رسوب کرده در ذهن شهروند ایرانی و پس از آن روشنگری، آگاهی بخشی و شفاف سازی، پرده از مسائل اجتماعی ریز و درشت برمی دارد و در مقام ارائه راهکارهایی برای برون رفت از پیچیدگی های این کلاف سر درگم بر می آید.
اما سوالی که مطرح می شود این است که چرا روشنگری تسلیم، خودویرانگری می شود و نابودی روشنگری به دست خودش صورت می گیرد؟
چرا جامعه ما علی رغم تنوع رسانه ای، به جای ورود به وضعیت توسعه یافتگی، از روند توسعه دور مانده است؟
و چرا تنوع رسانه ای نتوانسته تاثیری را که انتظار می رود بر اصلاح ساختارهای معیوب و حل مسائل اجتماعی بگذارند؟
کارکرد رسانه ها، آگاهی بخشی در مسیر مبارزه با کمبودها و کاستی ها و یادآوری مشکلات و نارسایی ها است. کار خبرنگار روشنگری است و روشنگری به دنبال متلاشی کردن اسطوره، جهل و فلاکت است. در همین زمینه مهمترین وظیفه خبرنگار خلق خودآگاهی است، که به این منظور با تبر سترگ روشنگری به جان صخره های سخت دگماتیسم و جمود فکری می افتد و با چکمه های آهنی پا در مسیر توسعه می گذارد و سستی های عاملین و ساختارها را به چالش می کشد.
اما باید مراقب بود خود فرایند آگاهی بخشی به اسطوره تبدیل نشود. اسطوره روشنی کاذب، همسان اندیشی، مجیزگویی، نخبه ستیزی و پخمه پروری، انقیاد در برابر کژکارکردها و تسلیم در برابر ساختارهای متصلب.
0 دیدگاه